کمای سینمای استراتژیک ایران در دهه نود
به گزارش تور گرجستان ارزان، سینمای سال 1400 آغازگر قرن 15 شمسی است و باید طلیعه دار سینمایی تحول خواه و آرمان گرا برای کشور باشد همانطور که سینمای کشور های دیگر مانند آمریکا در این راستا در سال های پایانی قرن 20 میلادی سینمای استراتژیک را هدف خود قرار دادند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرنگاران، سینمای 1400 جدای از آنکه سال جدید سینمایی کشور را رقم خواهد زد، سینمای قرن جدید کشور است و این یعنی سینمایی که باید تغییرات و تحولات جدی را به دنبال داشته باشد.
بعضی از پژوهشگران سینمای ایران مانند مسعود مهرابی، شروع سینمای ایران را از زمان ورود دستگاه سینماتوگراف به ایران توسط مظفرالدین شاه می دانند. دستگاهی که وی در سفر خود به فرانسه از آن خوشش آمد و با خود به ایران آورد. زمان ورود این دستگاه را به ایران سال 1279 ذکر و اولین سال نمایش فیلم در کشور را 1283 عنوان نموده اند که فیلم های کوتاه و کمدی در آن نمایش داده شد.
اما اولین فیلم های سینمایی ایران در شروع قرن 1300 ساخته شد. فیلم آبی و رابی که فیلم صامت بود در سال 1309 ساخته شد و بعد از آن اولین فیلم ناطق کشور در 1312 به نام دختر لُر ساخته شد؛ بنابراین می توان بی شک مدت زمان عمر سینمای ایران را از زمان ورود، نمایش و ساخت فیلم در کشور تا به امروز را یک قرن نامید.
قرنی پر فراز و نشیب که در آن با وقوع انقلاب اسلامی سینمای ایران نیز همراه با دیگر تحولات فرهنگی کشور تغییرات جدی نموده است. سینمایی که به اعتراف هنرمندان کشور با وقوع انقلاب پیشرفت کرد و تحولات چشمگیری را شاهد بود.
سینمای ایران حالا با گذشت این یک قرن در روز های انتهای خود به سرمی برد و تا یک ماه آینده وارد ورق جدیدی از حیث تاریخی خود خواهد شد.
نگاهی به سینمای کشور های دیگر خصوصاً کشور هایی که از نظر صنعت و هنر سینما پیشرفته اند مانند آمریکا در سال های انتهای قرن 20 میلادی یعنی سال های 1990 تا 2000 نشان می دهد که سینمای این کشور از نظر محتوا و مضمامین و همینطور از نظر فنی و کیفی تغییرات چشمگیری را داشته به طوریکه خود را مهیای ورود به عصر جدید و قرن 21 نموده است.
خصوصاً فیلم های این دهه هرچه به سال آخر نزدیک می شده است جدیت خود را از نظر محتوایی که به مضامین اندیشه ای و تاریخی غربی وفادار است بیشتر می نماید تا جایی که این مفاهیم به طور چشمگیر و جدی، خود را در سینمای هالیوود جا می اندازند و بسیار پررنگ می شوند.
فیلم هایی مانند ماتریکس، رقصنده با گرگ ها، جی اف کی، نجات سرباز رایان، فهرست شیندلر، فارست گامپ، آپولو 13، شجاع دل، بیمار انگلیسی، تایتانیک، الیزابت و ده ها فیلم دیگر نشان می دهد که ایدئولوژی و دنیا فکری مبتنی بر علوم و فلسفه های غربی به صورت هنرمندانه ای درامتیزه شده است و در راستای اهداف کلان فرهنگی و سیاسی آمریکا حرکت نموده است. چیزی که می توان آن را تمدن سازی آمریکایی توسط سینما نامید.
در این میان سیاست های فرهنگی نیز به شدت در این راستا همراه است و فیلم های مذکور در جشن های سینمایی خصوصاً اسکار اغلب جوایز اصلی مانند بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از آن خود نموده اند. این ضریب دادن به فیلم های ایدئولوژیک باعث شد که شروع قرن 21 میلادی نیز همراه و همسو با این جریان، فیلم های متعددی را فراوری و روانه بازار دنیای بکند.
فیلم هایی مانند گلادیاتور، ارباب حلقه ها، ذهن زیبا، دارودسته های نیویورکی، دختر میلیون دلاری، هوانورد، کوهستان بروکبک، نامه هایی از ایووجیما، خون به پا خواهد شد، کتاب خوان، میلک، آواتار، مهلکه، حرامزاده های لعنتی و... همگی فیلم هایی ایدئولوژیک تر و ملی-میهنی تر از فیلم های دهه قبل خود هستند. به طوری که تا انتها سال 2010 میلاد یک دهه فیلم هایی با محور های گفته شده صدرنشین گیشه و دست پر در جشنواره های سینمایی آمریکا بودند.
حالا با نگاهی به سینمای ایران در این یک دهه و نه در تمام سال های قبل این سؤال را ایجاد می نماید که کشوری با انقلابی صددرصد ایدئولوژیک چقدر در این یک دهه انتهای قرن معاصر و ورود به قرن جدید آن هم در سال هایی که از سویی تحریم ها و فشار های مالی هجمه نموده است و درعین حال کشور ما در زمینه های علمی، ورزشی، نظامی و... افتخار آفرین بوده است، برای تمدن سازی و غرور آفرینی و ساخت فیلم های ملی-میهنی گام برداشته است؟
مروری بر فیلم های دهه انتهای قرن 14 شمسی ما نشان می دهد که ساخت فیلم هایی با این محور ها جزو مهجورترین و سانسوری ترین فیلم های سینمایی بوده است. به جای آن از یک سو فیلم رئال تلخ و انتقادی سیاه و از سوی دیگر کمدی مبتذل رشد قارچی پیدا کرد و از سینمای سال های قبل که فیلم هایش عموماً در ژانر بود و مخاطب را بهتر می شناخت فاصله جدی گرفت. فیلم های ساخته شده در زمینه های تاریخی، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، سبک زندگی ایرانی-اسلامی و ملی آنقدر از نظر کمی و کیفی کمرنگ بودند که شاید بهتر باشد که دهه 90 را دهه کمای سینمای استراتژیک دانست.
فیلم های ساخته شده در این دهه فارغ از تحلیل و آنالیز مضامین آن ها شامل فیلم هایی مانند به وقت شام، بادیگارد، چ و خروج از ابراهیم حاتمی کیا، ماجرای نیمروز و ایستاده در غبار از محمدحسین مهدویان، شیار 143 و نفس از نرگس آبیار، تنگه ابوقریب از بهرام توکلی، ویلایی های از منیره قیدی، دریاچه ماهی از مریم دوستی است. امسال نیز در جشنواره فیلم فجر 39 فیلم هایی مانند مصلحت، تک تیرانداز، منصور و یدو فیلم هایی هستند که با یاری ارگان ها و نهاد های انقلابی ساخته شدند. یعنی از میان 60 فیلمی که برای جشنواره فیلم فجر ثبت نام کردند کمتر از انگشتان یک دست فیلم های ایدئولوژیک و ملی-میهنی فراوری شده اند. این سهم اندک از سینمای کشور برای فیلم های استراتژیک به حدی کم است که با میزان مطلوب در نظر رهبر انقلاب فاصله جدی دارد. اینطور که افرادی که در جلسات رهبری حاضر بودند شهادت دادند، ایشان در سال 20 فیلم جدی برای انقلاب اسلامی را مطالبه کردند. اما میزان فیلم های ساخته شده نشان می دهد که توان و همت بیشتری باید برای سینمای راهبردی کشور که در نظر رهبر فرزانه کشور آن را یکی از کلید های پیشرفت کشور عنوان می نمایند صرف گردد.
البته سینمای ایران در سال های اخیر پیشرفت هایی از نظر فنی نموده است که نسبت به سال های قبل قابل توجه بوده است. بخش خصوصی نیز وارد عمل شده و فیلم های سینمای ما از نظر کمی نیز بیشتر شده است. تمام این ها نکات مثبتی برای سینمای یک کشور است، اما به شرطی که خروجی آن ضمن اشاره منصفانه و درست به مسائل، چراغ امید و زندگی را خاموش نکند و بتواند غرور و افتخار را برای ملت ایران فراهم کند.
فجر 39 نشان داد که سینمای سال آینده تاحدودی تفاوت هایی با سال های قبل دارد، اما نه آنقدر که بتوان آن را تحولی در سینمای ایران نامید.
باید دید که در سال آینده سینمای ایران شاهد تحول در فیلمنامه های ملی و انقلابی خواهد بود و مدیران و هنرمندان فضای سینمای کشور را همسو با راستا تمدن سازی ایران اسلامی خواهند کرد یا خیر؟
منبع: تسنیم
منبع: خبرگزاری دانشجو