فیلم های دست کم گرفته شده قرن 21
به گزارش تور گرجستان ارزان، واژه شاهکار در خصوص فیلم های سینمایی آن قدر این طرف و آن طرف استفاده شده که تقریبا معنایش را از دست داده است. گاهی اوقات به فیلم هایی می گویند شاهکار که حتی در حد چند سال هم ماندگاری ندارند و تاثیرشان روی مخاطب هم کوتاه مدت است.
به گزارش هفت صبح؛ فهرستی که سایت taste of cinema هم تدارک دیده احتمالا به عقیده خیلی از سینمادوستان این فهرست هم برخی از فیلم ها را الکی عظیم نموده است. به نظر منتقدان این سایت این ها فیلم هایی هستند که در طول این چند سال تاثیرشان غیرقابل انکار بوده است و بیشترشان مخاطبان خوره خودشان را دارند، اما خارج از آن دایره مخاطبان چندان شناخته شده نیستند. این فیلم ها را دوست داشته باشید یا نه شایستگی های هنری غیرقابل انکاری دارند. شاید دیدنشان برایتان کشف تازه ای به ارمغان بیاورد.
تولد / کارگردان: جاناتان گلیزر / بازیگران: نیکول کیدمن، لورن باکال / امتیاز متاکریتیک: 50 از 100
شان و آنا زوجی هستند که در نیویورک زندگی می نمایند. همان اول فیلم، شان را می بینیم که سخنرانی ای را می شنود که در طی آن گفته می شود به تناسخ اعتقادی ندارند. بعد از سخنرانی شان غش می نماید و می میرد. ده سال بعد آنا پیشنهاد ازدواج یکی از دوستانش به نام جوزف را می پذیرد. در مراسم نامزدی آنا پسربچه مرموزی حضور دارد که ادعا می نماید شوهر درگذشته آناست و به او هشدار می دهد که با جوزف ازدواج نکند.
آنا و جوزف ادعا های پسر را نادیده می گیرند و او را پیش پدرش می برند. پسر، ولی شرکت نمی کند کوتاه بیاید و در دستان پدرش غش می نماید. پسرک حرف هایی می زند که آنا کم کم باور می نماید او همان شوهرش است. وقتی فیلم در جشنواره ونیز به نمایش درآمد میان منتقدان دو قطبی ایجاد شد. خیلی ها معتقد بودند که طرح فیلمنامه مزخرف است و تولد فیلم مضحکی از کار درآمده است. در مقابل، ولی راجر ایبرت به فیلم سه و نیم ستاره از چهار داد و آن را با بچه رزمری یکی از بهترین فیلم های رومن پولانسکی مقایسه کرد.
خداحافظ، مسافرخانه اژد ها / کارگردان: تسای مینگ لینگ / بازیگران: لی کانگ شنگ / امتیاز متاکریتیک: 82 از 100
کلا فیلم های غیرانگلیسی زبان بخت آن را ندارند که به اندازه فیلم های انگلیسی زبان مورد توجه قرار بگیرند حتی اگر سازنده آن ها فیلمساز تحسین شده تایوانی مینگ لینگ باشد. فیلم خداحافظ، مسافرخانه اژدها در یک سینمای قدیمی تایپه اتفاق می افتد. سینمایی که در حال بسته شدن است. در سینما، فیلم کلاسیک رزمی شمشیربازی مسافرخانه اژدها ساخته کینگ هو را برای آخرین بار نشان می دهند.
فقط چند نفر در سینما حاضر هستند و شاهد خرده داستان هایی هستیم که حول و حوش همین مخاطبان حاضر در سینما می گذرد. در طول فیلم زن بلیت فروش در کوشش است که متصدی پروژکتور را پیدا کند تا هدیه ای به او بدهد. بیرون سینما بازیگر اصلی فیلم را می بینیم که همراه نوه اش به تماشای فیلم آمده بودند. فیلم پر از دیالوگ است و کمتر حرکت دوربین را در آن می بینید. این فیلمی است که البته همه آن را نمی پسندند. فیلمی که جادویی آرام دارد، اما نمی توانید کشف کنید که جادویش از کجا می آید.
تسای مینگ لینگ کنار ادوارد یانگ و هوسیائو هسین مهم ترین کارگردانان موج جدید سینمای تایوان هستند.
چشمه / کارگردان: دارن آرنوفسکی / بازیگران: هیو جکمن، ریچل وایز / امتیاز متاکریتیک: 51 از 100
یک درام رمانتیک حماسی که عناصری از تاریخ و فانتزی و معنویت و ژانر علمی-تخیلی در آن دیده می شود. فیلمی که سه خط داستانی را با هم دنبال می نماید. یکی درباره جاودانگی، دیگری درباره عشق های از دست رفته و یکی هم درباره اینکه چطور انسان می خواهد از تقدیرش اجتناب کند. تامی یک دانشمند مدرن است که با مقوله جاودانگی دست و پنجه نرم می نماید. او ناامیدانه دنبال یک کشف پزشکی است که بتواند زندگی همسرش ایزی را که گرفتار سرطان است، نجات بدهد.
از آن طرف مردی به نام توماس وردی در اسپانیای قدیم داریم که با قبیله ای در حال جنگ است و به دستور ملکه ایزابل (ایزی) دنبال درخت حیات می شود. داستان سوم درباره مردی دقیقا شبیه دو مرد قبلی است که درون یک حباب در فضایی ناشناس به همراه یک درخت کهنسال خشک شناور است. این فیلمی درباره متافیزیک و الگو های جهانی است که نشانه هایی از انجیل هم در آن دیده می شود. مخاطبان که اصلا با فیلم نتوانستند ارتباط برقرار نمایند، اما آن هایی که دنبال فیلم های پیچیده پر از نشانه می گردند احتمالا از دیدن فیلم آرنوفسکی لذت می برند.
کفش های مرد مرده / کارگردان: شین میدوز / بازیگران: پدی کانسیداین، گری استرچ / امتیاز متاکریتیک: 52 از 100
فیلم یک تریلر روانشناسانه است و داستان بازگشت مردی به نام ریچارد را به خانه اش در انگلستان روایت می نماید. او در ارتش انگلستان چترباز بوده. ریچارد برادر کوچکتری به نام آنتونی دارد که به لحاظ ذهنی دچار معلولیت است و در این مدت در مزرعه ای دور از شهر رها شده بود.
معلوم می شود که گروهی از دلالان مواد مخدر از آنتونی سوءاستفاده نموده اند و ریچارد قسم می خورد که انتقام برادر کوچکترش را بگیرد.
نکته جالب اینکه این بار اقتباس از فیلم برعکس اتفاق افتاده و به جای اینکه فیلم از روی کتابی اقتباس شده باشد بعد از ساخته شدن آن با استفاده از فیلمنامه یک نوول گرافیکی منتشر شد. منتقدان انگلیسی پشت فیلم ایستادند و معتقد بودند به ویژه تدوین آن به شدت ماهرانه است. منتقدان آمریکایی هم فیلم را دارای یک سبک دانستند که پیروز می شود داستانش را با قدرت تعریف کند. فیلمی اخلاقی که در فهرست های منتقدان انگلیسی جای گرفت، اما در هیاهوی فیلم های جهانی از جوایز بازماند.
مورون کالر / کارگردان: لین رمزی / بازیگران: سامانتا مورتون، کاتلین مک دورمت / امتیاز متاکریتیک: 78 از 100
دومین فیلم لین رمزی، اقتباسی آزاد از رمان کالتی به همین نام نوشته نویسنده اسکاتلندی آلن وارنر است. داستان زنی به نام مورون کالر که در یک شهر بندری کوچک زندگی می نماید و کارش در یک سوپرمارکت است. روز کریسمس متوجه می شود که نامزدش خودکشی نموده و نواری ضبط شده به عنوان هدیه کریسمس به عنوان یادداشت خودکشی به جا گذاشته است به علاوه چرک نویس رمانش که هنوز منتشر نشده و آن را به مورون تقدیم نموده است.
مورون قبل از اینکه رمان را برای ناشر بفرستد اسم نامزدش را پاک می نماید و رمان را به نام خودش ارسال می نماید. بعد هم جنازه را نابود می نماید و به بقیه هم می گوید که نامزدش او را ترک نموده است. این درام روانشناسی به آرامی لحن عجیب و غریبش را می سازد و مخاطبش را وادار می نماید که تا خاتمه تماشایش کند. فیلمی که نشان می دهد رمزی چه کارگردان درجه یکی است.
سینکداکی نیویورک / کارگردان: چارلی کافمن / بازیگران: فیلیپ سیمور هافمن، کاترین کینر / امتیاز متاکریتیک: 67 از 100
آن قدر اسم این فیلم محبوب روشنفکران را شنیده ایم که قاعدتا تصور می کنیم امتیاز منتقدان به آن باید بیشتر از 67 باشد! اولین فیلمی که چارلی کافمن فیلمنامه نویس مشهور سینما خودش کارگردانی کرد اثری پست مدرن بود. فیلم داستان کادن کوتارد کارگردان تئاتری است که حس می نماید زندگی اش در حال فروپاشی است.
او از مسائل فیزیکی متعددی رنج می برد و روز به روز از همسرش هم فاصله بیشتری می گیرد. وقتی همسرش او را ترک می نماید و با دختر چهارساله شان برای ساختن یک زندگی بهتر به برلین می رود کادن کاملا مایوس می شود. اما در همین حین یک جایزه دریافت می نماید که به لحاظ اقتصادی باعث می شود او بتواند سراغ دلمشغولی های هنری اش برود. او تصمیم می گیرد اثری خشن و رئالیستی بسازد و همه زندگی اش را در آن منعکس کند. منتقدان از اینکه پروژه جاه طلبانه کافمن آن ها را به درون ذهن خالقش می برد ابراز رضایت نموده اند، اما معتقدند که فیلم در همه لحظاتش پیروز نمی شود ارتباط را با مخاطب حفظ کند.
تنگ ماهی / کارگردان: آندره آ آرنولد / بازیگران: مایکل فاسبندر، کتی جرویس / امتیاز متاکریتیک: 81 از 100
آندره آ آرنولد، کارگردان انگلیسی سابقه درخشانی در ساخت فیلم های پرطراوت، مصالحه ناپذیر و فوق العاده است که احتمالا هیچ کدام به غنای احساسی و خلوص فیلم تنگ ماهی نیستند. آرنولد به عنوان نویسنده و کارگردان این جا استعداد خارق العاده خودش را در داستان گویی نشان می دهد.
میا ویلیامز دخترک 15 ساله منزوی است که با مادر تنها و خواهر کوچکترش زندگی می نماید و به شدت رفتار خصمانه ای با هر دوی آن ها دارد. بعد از اینکه با دوستش کیلی دعوایش می شود تنهاتر هم می شود. او از دیدن بقیه دوستان کیلی هم اجتناب می ورزد و کار های آن ها را مورد نقد و تمسخر قرار می دهد. میا معمولا در یک گوشه دورافتاده پایکوبی هیپ هاپ تمرین می نماید که در حقیقت تنها نقطه روشن زندگی اش است. منتقدان، اجرای روان بازیگران را ستودند و فیلم را نمونه درستی از سینمای رئالیستی انگلستان لقب دادند. فیلم با آشفتگی و هرج و مرج طبقات پایین تر اجتماع شروع می شود و کم کم به سمت فیلمی راضی نماینده و احساساتی و مسلط می رود.
من آنجا نیستم / کارگردان: تاد هینز / بازیگران: کیت بلانشت / امتیاز متاکریتیک: 73 از 100
فیلمی که برای بازی کیت بلانشت یک نامزدی اسکار به همراه آورد. تاد هینز از شیوه غیرمرسومی برای روایت این فیلم بیوگرافیک درباره باب دیلن، ترانه سرا و آهنگساز و خواننده عظیم استفاده نموده است. درواقع داستان خود دیلن با شش کاراکتر دیگر قطع می شود که دیلن روی آن ها تاثیر گذاشته است.
بخش های مختلفی از زندگی باب دیلن را در طول فیلم می بینیم. فیلم به لحاظ تدوین، جلوه های بصری و تصویر بازیگران بااستعداد از جنبه های مختلف زندگی باب دیلن منحصر به فرد است. بازی کیت بلانشت یکی از پیچیده ترین بازی هایی است که می توانیم از یک بازیگر توقعش را داشته باشیم. البته تاد مک کارتی هم درست می گوید که فیلم هر چند خیلی خوب ساخته شده، ولی برای هواداران دیلن جذابیت دارد. برای مخاطبان جریان اصلی که فیلم تقریبا هیچ جذابیتی ندارد. البته اگر موسیقی دوست داشته باشید هم از فیلم لذت می برید، چون حاشیه صوتی غنی دارد.
زن بی سر / کارگردان: لوکرسیا مارتل / بازیگران: کلودیا کانترو / امتیاز متاکریتیک: 81 از 100
یک تریلر هنری آرژانتینی روانشناسی که کمتر دیده شده است. داستان آن درباره زنی به نام ورونیکاست که در یک جاده صحرایی دور افتاده با چیزی برخورد می نماید، اما مطمئن نیست که با انسان تصادف نموده یا حیوان. او سریع از جاده دور می شود، چون به لحاظ روانی آشفته شده است.
فیلم همان طور که از خلاصه داستانش متوجه می شوید خط داستانی چندان روشنی ندارد. فیلمی است که با داستانی نحیف جذابیتش را از جلوه های بصری اش می گیرد. فیلم شبیه یک پازل دیوانه وار است و دیدن آن کار ساده ای نیست حتی ممکن است مخاطبش را خسته کند. بازی بازیگر نقش اصلی فیلم درگیرنماینده از کار درآمده و مخاطب را وادار می نماید که مثل قهرمان فیلم در لحظه زندگی کند.
وندی و لوسی / کارگردان: کلی رایکارد / بازیگران: میشل ویلیامز / امتیاز متاکریتیک: 80 از 100
سومین فیلم کلی رایکارد اثری فروتنانه و دل انگیز است. داستان زن جوانی به نام وندی که با سگش لوسی به آلاسکا سفر می نماید و امیدوار است که آن جا کار پیدا کند. اما ماشین آن ها در راه خراب می شود و گیر می افتند. در فروشگاهی وندی کوشش می نماید برای لوسی غذا بدزدد، اما کارکنان فروشگاه متوجه می شوند و او را به اداره پلیس می برند در حالی که لوسی بیرون فروشگاه رها شده است.
میشل ویلیامز بازی ای در این فیلم دارد که قلب مخاطب را تسخیر و احساساتی اش می نماید. او تصویری بی زمان از زنی در حال مبارزه و البته تنها ارائه می دهد. رایکارد جزو کارگردانانی است که تصویری که در فیلم هایش از زنان ارائه می دهد بسیار با جزئیات و حساس است.
منبع: فرارو