ملکه گدایان، فصل دوم قسمت دهم؛ فیلم هندی و راز آرش درخشان - تور گرجستان ارزان

برای دیدن تاج محل و مجسمه های بودا، تور هند ارزان ما را تجربه کنید. از دهلی، آگرا و جیپور دیدن کنید و در شهر زیبای بمبئی قدم بزنید، در محیط زیبای فیلم های هندی از لحظات لذت ببرید.

در خلاصه داستان این قسمت آمده است:

راز هایی که دیگر راز نیستند!

در قسمت دهم روبرو شدن البرز، افرا، فرهاد و آریا راز های زیادی را بر ملا می نماید. این که آریا برادری نا تنی به نام آرش داشته است. برادری که فکر می کرد مرده است، اما سال ها پیش فرهاد با هویت او زندگی البرز را زیر و رو می نماید.

آرش درخشان کسی نیست جز خود البرز و البرز در همه این سال ها به اتهام قتل خودش فراری بوده است! حتی لو رفتن این اطلاعات و درگیر شدن آریا در این بازی هم ملکه را متزلزل نمی نماید. محموله بمب او و معامله بزرگی که پیش رویش دارد او را از هر چیزی بی احتیاج می نماید و آن قدر در مدت اخیر کسانی را که از آن ها کینه به دل داشته آزار داده است که دیگر ترجیح می دهد برود و ناپدید گردد.

البرز و آریا خودشان را به محل معامله و بارگیری مواد مخدر می رسانند، ملکه هم آن جا است و افرا و فرهاد هم همینطور. اما ملکه باز هم یک قدم از همه جلو تر است. او شبیر را هنوز وفادارانه در کنار خودش دارد تا به او خبر حضور البرز و آریا را بدهد. ملکه باز هم می گریزد و این بار خواهر و برادری که پس از سال ها همدیگر را پیدا نموده اند اسیر شنتیا و افراد ملکه می شوند و فقط با اسلحه کشیدن به روی هم شانسی برای زنده ماندن دست و پا می نمایند.

ملکه گدایان در قسمت دهم با همه خشونتی که به خرج می دهد و تلاشی که برای شیطانی نشان دادن کاراکتر هایش می نماید در نهایت مثل یک فیلم هندی می گردد. برادر هایی که بعد از سال ها هویت واقعی شان را می فهمند و پیش از آن با هم دشمن بودند، خواهر و برادری که به روی هم اسلحه می کشند و از دیگری می خواهند که شلیک کند و...

همه این ها در کنار معامله مواد مخدر با تبهکاران بین المللی به جای جدی کردن داستان و سریال آن را تبدیل به کمدی ناخواسته می نماید. همه چیز در حالت بینا بینی میان جنایت و ملودرام در نوسان است و این مخاطب جدی را گیج و دلزده و خسته می نماید.