آیا شرایط اقتصاد ایران بدتر می گردد؟
به گزارش تور گرجستان ارزان، محمد مهدی حاتمی؛ اقتصاد ایران اکنون بیش از یک دهه است که در چاله ای افتاده که خروج از آن سخت به نظر می رسد. برای درک بحران، به این آمار ها نگاه کنید: در حالی که تا سال 1384 خورشیدی اقتصاد ایران (از منظر فراوری ناخالص داخلی یا GDP) هم میزان اقتصاد ترکیه بود، اقتصاد ترکیه اکنون کمابیش 2 برابر عظیم تر از اقتصاد ایران است.
دهه 1390 با اقتصاد ایران چه کرد؟
به اسم مثالی دیگر، اقتصاد بنگلادش، که تا چند دهه پیش به اسم یکی از فقیرترین کشور های جهان شناخته می شد و هنوز هم یکی از فقیرترین کشور ها در قاره آسیا است، در فاصله سال های 2010 تا 2020 میلادی، حدود 68 درصد رشد نموده است.
اگر اقتصادِ ما هم در همین بازه زمانی به همین مقدار رشد نموده بود، مقدار اقتصاد ایران اکنون از مقدار اقتصاد ترکیه عظیم تر بوده و یکی از 15 اقتصاد عظیم در جهان هم می بود. علاوه بر این، تک تک شهفرایندان ایرانی هم اکنون حدود 70 درصد ثروتمندتر می بودند.
این، اما در حالی است که بر اساس آمارها، در سرتاسر فاصله سال های 1390 تا 1399، برای یک دهه، رشد اقتصادی ایران نزدیک به صفر بوده است. از آن سو، در حالی که بالاترین عایدی سرانه تاریخ ایران در سال 1355 خورشیدی به ثبت رسیده و پس از انقلاب هم بالاترین عایدی سرانه در سال 1383 رقم خورده است، عایدی سرانه ایرانی ها ممکن است تا یک دهه دیگر به مقدار سال 1383 خورشیدی و تا نیم قرن دیگر (حدود سال 1450 خورشیدی) برسد.
خداحافظی سفره ها با گوشت
این در حالی است که آنالیز آمار های مربوط به هزینه-عایدی خانوار که به وسیله مرکز آمار ایران منتشر می شوند، تصویر ترسناک و نگران نماینده ای از آینده کوتاه مدت ایران به دست می دهند. بر این اساس، در فاصله سال های 1395 تا خورشیدی، فراوری ناخالص داخلی سرانه حدود 10 درصد کاهش پیدا نموده و به عبارت ساده تر، ایرانی ها طی این سه سال، 10 درصد فقیرتر شده اند. (این آمارها، شرایط سال 1399 را در بر نمی گیرند.)
از آن سو، بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، مبه وسیله مصرف ماهانه گوشت قرمز خانوار های کشور در سال 1398 در قیاس با سال 1390 (یعنی در یک بازه 8 ساله) حدود 51.6 درصد کاهش پیدا نموده است. به عبارت ساده تر، ایرانی ها در سال 1398 به طور مبه وسیله به مقدار نصف سال 1390 گوشت قرمز مصرف می نموده اند.
دهک چهارم عایدیی از این منظر بدترین شرایط را داشته است و مصرف گوشت قرمز برای خانوار های این دهک عایدیی در این فاصله زمانی، حدود 65.2 درصد کاهش پیدا نموده است. اما مصرف ماهانه گوشت قرمز در دهک عایدیی دهم (یعنی هشت میلیون نفر از ثروتمندترین ایرانی ها) هم به شکل قابل ملاحظه ای کاهش پیدا نموده است. بر این اساس، مبه وسیله مصرف ماهانه گوشت قرمز نزد این گروه عایدیی از ایرانی ها در فاصله زمانی مورد اشاره حدود 41.4 درصد افت نموده است. این یعنی حتی ثروتمندترین ایرانی ها هم امروز در قیاس با یک دهه پیش گوشت کمتری مصرف می نمایند.
وقتی سهم تک تک ایرانی ها آب رفت
اما چرا چنین بلایی بر سر اقتصاد ایران آمد؟ پاسخ تا حدی واضح است، اما دلیل ها را باید جداگانه آنالیز کرد: جمعیت ایران در طول یک دهه گذشته نزدیک به 9 میلیون نفر (کمی بیش از 12 درصد) افزایش پیدا نموده، در حال که اقتصاد ایران درجا زده و تنها نزدیک به 3 درصد رشد نموده است. به این ترتیب، سهم تک تک ایرانی ها از کیکِ اقتصادِ ایران کوچک شده است.
حجم حقیقی اقتصاد ایران در سال 1390 خورشیدی، حدود 686 هزار میلیارد تومان بوده و اکنون این رقم به 707 هزار میلیارد تومان رسیده است. بر این اساس در طول یک دهه گذشته تنها 21 هزار میلیارد تومان به کیک اقتصادی ایران اضافه نموده شده است.
سهم هر ایرانی از حجم حقیقی اقتصاد ایران در سال 1399 خورشیدی، حدود 8 میلیون و 360 هزار تومان است که نسبت به شروع دهه 1390، حدود 8.4 درصد کاهش پیدا نموده است. از دیگر سو، ارزش فراوری ناخالص داخلی ایران در سال 1399 (به قیمت پایه) به حدود 636 هزار میلیارد تومان رسید که حتی از فراوری ناخالص داخلی ایران در سال 90 هم اندکی کمتر است.
نزول فراوری، صعود تورم، فرار سرمایه
اما این حتی تمام ماجرا هم نیست. بر اساس آمار های بانک مرکزی، نرخ تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در دهه 1390 تا 1399 در ایران عمدتا منفی بوده است. این یعنی در سراسر دهه 1390 نه تنها سرمایه گذاری تازهی برای ایجاد اشتغال و فراوری ثروت صورت نگرفته، که با عدم تزریق سرمایه تازه به بنگاه های و ماشین آلات، ساختار فراوری در کشور فرسوده شده است. به عبارت ساده، روزهایِ تلخ تر برای فراوری هنوز حتی فرا نرسیده اند!
به طور کلی، برای تداوم رشد در هر سازمان یا هر اقتصادی، باید دائماً سرمایه تازه به آن تزریق گردد یا اینکه سرمایه موجود به شکلی مدیریت گردد که بهره وری بالاتر برود و از سرمایه موجود بهتر استفاده گردد. شرایط اقتصاد ایران در زمینه بهره وری کاملاً تعیین است و ما از این نظر، در زمره بدترین هایِ جهان هستیم.
بر اساس داده هایی که پژوهشکده آمار منتشر نموده، اندازه تشکیل سرمایه در کشور طی سال های 1384 تا 1399 خورشیدی، حدود 18 درصد آب رفته است. در واقع، تحریم ها موجب شده که موتور سرمایه گذاری در ایران خاموش گردد و بخش عظیمی از سرمایه یا وارد بازار های غیرمولد (ارز، مسکن و طلا) گردد و یا اینکه در قالب فرار سرمایه، سر از ویلا ها و خانه های مسکونی در کشور هایی مانند ترکیه در بیاورد.
بر اساس این داده ها، سرمایه گذاریِ واقعی در اقتصادِ ایران، طی سال های 1383 تا 1398 فرایند نزولی داشته است. آنچنان که فرایند تشکیل سرمایه ثابت ناخالص به قیمت های ثابت 1390 نشان می دهد، سرمایه گذاری در سال 1383 برابر با 119 هزار میلیارد تومان بوده که این رقم در سال 1398 به 98 هزار میلیارد تومان کاهش پیدا نموده است.
همین آمار ها نشان می دهند که فرایند سالانه رشد واقعیِ سرمایه گذاریِ بخش خصوصی، در بازه زمانی سال های 1390 تا 1398 به طور میانگین سالانه 6 درصد کاهش پیدا نموده است. این یعنی از شروع دهه 1390، بخش خصوصی هر سال کمتر و کمتر به سرمایه گذاری در اقتصاد ایران تمایل نشان داده و سرمایه خود را از اقتصاد ایران بیرون کشیده است.
از آن سو، در سال 2019 میلادی، ایران جزو شش کشور با تورم بالای 25 درصد بود و پس از کشور های ونزوئلا، زیمباوه، آرژانتین، سودان جنوبی و سودان، بالاترین افت ارزش پول ملی را در جهان تجربه کرد.
این در حالی است که ظاهراً فرایند تورم قرار نیست به این زودی و به شیوه ای پایدار کنترل گردد و در حالی که براساس گزارش بانک مرکزی در فروردین ماه سال 1400، تورم نقطه به نقطه به نزدیک 50 درصد رسیده، بعضی پیش بینی ها از رشد افسارگسیخته نرخ تورم در ماه های آینده حکایت دارند.
هشدار های تازه: سونامی در راه است؟
اما حالا که به عقب نگاه می کنیم و دهه 1390 را از منظر وخامت شرایط اقتصادیِ ایران در نظر می گیریم، آیا می توانیم برای آینده هم چیزی را پیش بینی کنیم؟ پاسخ مثبت است و البته، متاسفانه بسیار بسیار هشدار دهنده.
همین چند روز پیش، جمعی از اقتصاددانان ایرانی از طیف های مختلف فکری، با ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور منتخب ملاقات کردند و هشدار هایی در خصوص شرایط اقتصادی کشور را با رییس دولت سیزدهم در میان گذاشتند. بعضی از این هشدارها، هر چند بار ها گفته و شنیده شده بودند، هنوز هم تکان دهنده هستند.
به اسم نمونه، غلامرضا مصباحی مقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، کسری بودجه امسال را 400 هزار میلیارد تومان اظهار داشت و اضافه نمود بیش از 90 درصد بودجه سالانه کشور فقط صرف هزینه های جاری دولت می گردد.
حسین راغفر، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا هم شرایط کشور را اضطراری خواند و گفت در نتیجه سیاست های دولت های مختلف طی 30 سال گذشته جمعیت محدودی از درون بخش های دولتی به ثروت های فراوان رسیده اند و همین ها امروز عظیمترین مانع انجام اصلاحات اساسی شده اند.
اما مهم ترین هشدار را مسعود نیلی، استاد اقتصاد دانشگاه شریف و مشاور اقتصادیِ پیشینِ حسن روحانی داد. نیلی گفت: تامین اقتصادی، تامین انرژی، تامین خدمات و بودجه عمومی، خدمات اجتماعی و نظام مبادله با جهان، 6 مشکل اولویت دار کشور هستند که کارکرد های این زنجیره در حال حاضر به طور کامل مختل شده است. به این ترتیب، اقتصاد ایران در آستانه وقوع یک شرایط تورمیِ شدید و غیرقابل کنترل است.
منبع: فرارو